- پر خوار
- آنکه بسیار خورد پر خور
معنی پر خوار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پر خوری
بسیار خوارشکم پرست شکم خواره شکمو بنده شکم شکم پرور پر خوار پر خواره اکول بلع بلعه مقابل کم خور
پر خوری
پر آز حریص
آنکه بسیار خوابد نوام مقابل کم خواب. یا جامه پر خواب. جامه ای که خمل بسیار دارد مقابل کم خواب
می زده می زده را هم به می چاره و درمان بود آنکه خمار بسیار در سر دارد. یا چشم پر خمار
بسیار خوارشکم پرست شکم خواره شکمو بنده شکم شکم پرور پر خوار پر خواره اکول بلع بلعه مقابل کم خور
که خار بسیار دارد
کسی که بسیار غذا بخورد، بسیار خوار، شکم پرست
مانند پدر همچون پدر: (پدر وارش از مادر اندر پذیر وزین گاو نغزش بپرور بشیر) (فردوسی)
پر شعله پر جرقه
ماندنی پایدار آنکه بسیار پایدظنکه بسیار دوام کند
حالت و چگونگی پر خون
شکم پرستی شکمویی شکم خوارگی پر خوراکی پر خواری گران خواری مقابل کم خوری
پر خور پر خوار مقابل کم خوراک
پر آرزو پر هوس پر خواست
حالت و چگونگی پر خواب مقابل کم خوابی
سخت خراشیده بسیار شخوده
پر گهر گوهر دار آنچه در و گوهر بسیار دارد
که آهار بسیار دارد بسیار آهار دار: پارچه پر آهار
پر غلغله، پر هیاهو
رنجیده و دردمند
فقیر تهی دست، دون فرومایه، ارض زمین
رشوه گیر
خواربار
چراگاه، مرتع
چراگاه چرا خور
سیماهنگ
شکم پرست
پر جواهر پر گهر، که اصلی بزرگ دارد که نسبتی عالی دارد، جمع پر گوهران
پریوش: (یکی لطف و خوی پری وار داشت) (بوستان)
آنکه تسخیر جن کند افسونگر جن گیر پری خوان پریسای پری افسا پری افسای، جمع پری بندان
حشره پشم خوار چون پت و مانند آن